گزارش این روزها

سلام . 

 

نمی دونم چه مصلحتی داره که همه کارهامون به کندی انجام می شه  

شاید واقعا خیری در این موضوع باشه  

 

خدایا راضی ام به رضای تو  

به داده ها و نداده هات شکر 

 

 

دیروز بچه های شیطون کلاسم  امتحانشون رو کنسل کردن و رفتن . و من هم زود رفتم خونه  

 

محمد مادرش رو برده بود عیادت پسر دایی اش که آپاندیس عمل کرده بود .  

 

من هم ناهار رو آماده کردم و یک سفره خوشکل پهن کردم  

 

یک گلدون گل و یک شمع گذاشتم و تا محمد بیاد همه چیز رو آماده کردم 

 

خودم از سلیقه ام خوشم اومد  

 

ناهار مرغ ترش درست کردم  

 

جاتون خالی خیلی خوشمزه شد  

 

دیروز غروب هم رفتم دیدن زن عمو که از کربلا اومده بود  وهدیه ای که از جانب عمو مامور شده بودم برای زن عمو بخرم رو بهش دادم   

 

زن عمو خیلی تعجب کرد و خودش هم نمی دونست چیکار کنه  

 

خوشحال شدم که با عث شدم عمو یک همچین چیزی بخره  

 

خدایا همه آدما رو شاد کن  

 

ما موندیم و هنوز دانشگاه مقصد  

 

محمد چند تا درخواست از دانشگاه های کانادا انجام داد .  

 

کدام به سرانجام می رسه نمی دونم 

 

نمی دونم چرا همه چیز فعلا راکده و می دونم اگر خدا بخواد و بریم همه چیز خیلی با عجله انجام می شه  

 

خدایا به داده ها و نداده هات شکر   

 

 

اینم انگشتر یاقوتی که چند شب پیش خواب دیدم  

تعبیرش این بود که به چیزی دست پیدا می کنی که باورکردنی نیست .  

 

خدایا دوستت دارم

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد