خونه خالی
خونه غمگین
خونه سوت و کوره بی تو
مه گرفته کوچه ها رو
اما سایه ی تو پیداست
دیشب کیانا گریه می کرد خونه نریم
گفتن خوابیدن میام خونه شما
خوشحال شد
اون قدر موهاش رو دست کشیدم تا خوابید
زن عمو که اصضلا نخوابید