یک ماه گذشت

سلام  

 

دیر اومدم ولی ..... اومدم دیگه 

دیروز هر کاری می کردم این خط اینترنت مشکل داشت و .... 

 

 

نشد آپ کنم 

 

آنچه گذشت   

 

 

روز پنج شنبه ۱۹ همین ماه گردمون بود و از امروز دقیقا یک ماهه که توی خونه خودمون هستیم  

  

 

خانه ی ما  

 

روز پنج شنبه من و محمد قصد داشتیم روزه بگیریم ولی چون من یک کم حالم خوب نبود نگرفتیم و تصمیم گرفتیم یک سفره یک روزه داشته باشیم  

 

وسایل رو مهبا کردم  

چای  

میوه  

تنقلات  

ظرف غذا  

آب  

و... 

ساعت حدود ۱۱ راه افتادیم  

 

محمد خیلی دوست داشت بریم هراز ولی چون زنجیر چرخ نداشتیم پشیمون شدیم 

هوا عالی بود  

و تصمیم گرفتیم بریم چالوس  

 

راه افتادیم و رفتیم  

 

از بابلسر  به فریدونکنار  و .... تا چالوس  

کنار دریا رفتیم  ما بودیم و دریا  

 

  

  

جاتون خالی چای خوردیم و کیک بلژیکی که از شیرینی سرا خریده بودم  

خیلی چسبید  

توی راه هم من میوه پوست می گرفتم و به محمد می دادم  

 

شیشه پنجره ماشین رو پایین کشیده بودم  

بعد از اون همه درگیری فکری می خواستم به چیزی فکر نکنم  

 

هوای دریا حالم رو عوض کرد   

 

 

حدود ساعت ۴ بعد از ظهر بود که برگشتیم  

 

حالم خیلی بهتر بود   

 

 

دیشب هم به مناسبت اولین ماهی که توی خونمون گذروندیم محمد شیشلیک خوشمزه رستوران پدربزرگ رو برام خرید  

 

خیلی بهم چسبید  

 

بعد رفتیم امام زاده کریم و رحیم  

 

خلوتکده ی من و محمد  

جایی که آدم سکوت رو درک می کنه  

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد