حرفی با خدا

سلام  

نمی دونم چی بگم و از کجا بگم  

این روزا سخت درگیر خرید بودم و منتظر یه فرصت  

هفته سختی گذشت  

و دیشب آخرش به خاطر اتفاقات دیروز راهی بیمارستان شدم  

دکتر ازم نوار قلب گرفت  

گفت اضطراب شدیده  

طفلکی محمد  

دیشب نه سحر خورد و نه خوابید  

 دکتر بهم آرام بخش داد  

تأثیر چندانی روی خوابیدنم نداشت 

دلم می خواد گریه کنم  

دیروز 16 همین ماهگردمون بود  

 

خسته ام از حرف .......................................... 

از جر و بحث...................................................................... 

از بحث های الکی  ------------------------------------------------- 

خسته ام خیلی  

دلم می خواد فریاد بکشم   

خدایا یعنی امروز آخرین روز ماه مبارک رمضان نباید روزه می گرفتم ............... 

خدایا بهم قدرت بده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد